۱۳۹۳ مهر ۸, سه‌شنبه

فمنیسم کوردی و راز آن اسلحەی مقدس! (۱)

مدرسه فمینیستی: بعد از سخنرانی در پانزدهمین کنفرانس بنیاد پژوهش های زنان با موضوع «زن کورد و مدرنیتە» در حالی کە در پرسش و پاسخ ها بە مشکلات زنان کورد اشارە شدە بود، دختر خانمی تهرانی کە از مدعوین پانل جوانان از داخل ایران بود پشت میکروفن رفت و گفت کە او از تهران آمدە و آن چە را کە از کوردستان می گویم از نظر او نامأنوس است و با فضای ایران انطباق ندارد. من هم اتفاقاَ در آن زمان در ایران و در کوردستان زندگی می کردم و از همانجا بە کنفرانس دعوت شدە بودم. در حالی کە دختر زیبا با موهای مش کردە و آرایشی ملایم از آزادی خود در تهران و حق داشتن دوست پسر و امکان تردد با او می گفت، نالەهای پروانە دختر جوان کوردی کە هفته پیش خودسوزی کردە بود و او را در بیمارستان «توحید» سنندج قبل از مرگش دیدە بودم در گوشم طنین می انداخت. پروانە به علت کتک های فراوان برادرش بە جرم این کە با نگاه اش از پنجرە با پسر جوان خردە نان فروشی دلداری کرده است، ناچار بە خودسوزی شدە بود. پروانە سادەی سادە بود. او فقط برای رد و بدل کردن نگاهی، بی رحمانە کتک می خورد چە برسد بە رؤیای مش موهایش، روژلبی بر لبانش یا دستی در دستان پسر فقیر عاشق گذاشتن. چقدر کوردستان و تهران متفاوت بود کە درک شرایط یک دختر کورد را برای یک دختر تهرانی غیر ممکن می نمود. ایران البتە سرزمین پُر تناقضی است کە نمی توان تمام آن را با دیدن بخشی از آن قضاوت کرد، کاری کە هم اکنون بسیاری از فوتوژورنالیست های غربی با عطش و اشتباه فراوان انجام می دهند.
مایلم از دریچەی این مقدمە وارد بحث دربارەی مقالاتی شوم کە اخیراَ در سایت «مدرسەی فمینیستی» در نکوهش و رد اسلحە در دست زنان کوردی کە در «شنگال» و «کوبانی» در حال دفاع از خود و جنگ با داعش هستند، نگاشتە می شود. دوستان نگارندە با دوگانەی «فمینیسم- اسلحە» دچار مشکل شدە و در واقع پندارەی اصلی آنان بر «فمینیسم- صلح» است. اما آیا به راستی فمینیسم فقط باید کاملا بر مبنای صلح و آرامش پایەگذاری شود و از این منظر، در تقابل و انکار منافع و نیاز مردمانی قرار گیرد کە برخی از زنان شان به هر دلیل دست بە اسلحە می برند؟ آیا فمینیسم نباید در پی یافتن جوابی قانع کنندە برای چرایی و چگونگی تسلیح زنان باشد و ارزیابی واقع گرایانەای از فمینیسم در «شرایط جنگی»، یا فمینیسم در میان «ملل بدون دولت»، و یا فمینیسم «زنان اقلیت های ملی و مذهبی» که خواهان احقاق حقوق از اکثریت هستند، ارائە دهد؟ به هرحال نباید تأثیر مسائل اتنیکی را بر فمینیسم نادیدە گرفت و با زدودن خیالی همەی مرزهای قراردادی و تفاوت های میان ملت های مختلف، زنان را خواهران جهانی همسانی دانست کە: مشکلات مشابهی دارند؛ یکسان کتک می خورند؛ یکسان کشتە می شوند؛ و یکسان تحت خشونت قرار می گیرند. واقعیت این است کە زنان ملت ها و اتنیک های مختلف علاوە بر تفاوت های فرهنگی دارای تفاوت هایی ناشی از نایکسانی توزیع قدرت سیاسی و بە تبع آن نابرابری ها و مشکلات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی هستند کە بە نوبەی خود در تشدید خشونت مردان علیه زنان و حتی زنان علیه زنان، اثری غیر قابل انکار دارد.
زنان کورد: فعالیت مدنی، فعالیت سیاسی و فعالیت مسلحانە
بنابر روایات و مستندات، بانوی کورد آسوری به نام «مارگارت جورج» اولین زن کوردی بودە کە بە کسوت پیشمرگە در آمدە است (۱). گویا رشادت وی در میدان جنگ چنان بودە کە تصویر او به عنوان یک تصویرِ الهام بخش و تشویق کنندە در میان مردم کورد، توزیع و دست به دست می شدە است. او کە متولد سال ۱۹٤۱ بود در دهەی شصت میلادی بە صفوف پیشمرگان «ملا مصطفی بارزانی» پیوستە بود. مارگارت در سال ۱۹٦۹ بە طرز مشکوکی بە قتل رسید. عدەای قتل او را بە رهبران کورد منتسب کردە و برخی معتقدند کە قاتل او عاشق سمجی بودە کە پاسخ رد شنیدە بود (مصداق بارز خشونت علیه زنان، حتی یک زن شجاع). با توجه بە رویدادهای تاریخی آن برهەی زمانی کە مارگارت پیشمرگە بودە است به خوبی می توان دریافت کە در آن زمان مبارزەی مسلحانە نە تنها نکوهیدە نبود کە مبارزان مسلح مورد ستایش هم قرار می گرفتند.
دومین زن مشهور کورد «لیلا قاسم» متولد ۱۹۵۲ است کە در میان کوردها شهرت بسزایی دارد و به عنوان اولین زن اعدامی کورد شناختە می شود. او در عراق یک فعال سیاسی بود نە یک پیشمرگەی مسلح(۲) با این حال او را اعدام کردند. اعدام زنان کورد، منحصر به عراق نیست و در کشورهای دیگر منطقه نیز اتفاق افتاده است از جمله در ایران که با خواهران پرستار کعبی در سقز آغاز و بە شیرین علم هولی در اردیبهشت ۱۳۸۹ ختم شدە است (۳ و ٤). زنان کورد در ایران در زمان ایجاد جمهوری کوردستان توسط قاضی محمد در مهاباد بسیار فعال بودند. فعالیت های آنها مدنی بود نە مسلحانە. زنان کورد بە تأسیس «اتحادیە زنان حزب دمکرات کوردستان» مبادرت ورزیدند و سپس با تأسیس مدارس، بە تلاش برای آموزش و پرورش زنان پرداختند. آنان همچنین در چاپ نشریات نیز فعال بودند.
<img>
حضور زنان کورد در کسوت پیشمرگە در ایام انقلاب ایران و بە تشویق احزاب سیاسی کورد، در جریان رقابت احزاب چپ و ناسیونالیست (کوملە و دمکرات) برای جذب اعضای زن، گسترش چشمگیری یافت. زنان و دختران جذب شدە بسیار جوان بودند و کاملا تحت تأثیر فضای انقلابی آن زمان قرار داشتند. برای دختران سالهای ۱۳۵۷ به دست گرفتن سلاح، پوشیدن لباس مردانە کوردی و در آمدن بە هیئت یک پیشمرگ، در واقع نوعی مبارزە با سنت رایج و نوعی احساس قدرت، محسوب می شد. البتە فضای آن زمان برای این دختران، فضایی دوگانە بود. فضایی سرشار از تحسین و تشویق از یک سو، و از سوی دیگر، فضایی مملو از شایعات ناپسند و مخالفت سنتی با حضور زنان در عرصه عمومی! شاید اگر احزاب کوردی امکان ادامەی فعالیت سیاسی قانونی در داخل را می یافتند، حضور زنان و فعالیت آنان بە مرور زمان و با کسب تجربە، رنگ و بوی فمینیستی به خود می گرفت اما با وقوع جنگ و لزوم جنگیدن زنان همپای مردان، فمینیسم بە معنای امروزی، مجالی برای عرض اندام نیافت. زنان بازداشت و شکنجە و اعدام شدند یا ناچار شدند کە مردانە بجنگند و حتی سعی کنند بیشتر «مرد» بنمایند تا زن. بارها از زبان زنان پیشمرگ آن زمان کە اکنون گرایشات فمینیستی یافتەاند شنیدە شدە کە اقرار می کنند آنها بیشتر از آنچە «زن» باشند تلاش می کردند «همچون یک مرد» شجاع و جنگجو جلوه کنند. با خروج اجباری احزاب کورد از کوردستان و پناه بردن بە کوهستان های واقع در کردستان عراق، روند جنگ میان کوردها و حکومت مرکزی حالتی فرسایشی گرفت و این فرسایش منجر بە مهاجرت جمع کثیری از دختران پیشمرگ بە کشورهای غربی شد. چە آنها کە رفتند ولی هنوز ارتباط سازمانی خود را حفظ کردە بودند و چە آنها کە بعدها در اردوگاه های عراق باقی ماندند، هیچ کدام بە معنای واقعی تا مدتهای مدیدی فمینیست نبودند و طبعاَ دارای خودآگاهی فمینیستی هم نبودند. با وجود فداکاری ها و تلاش ها و «جوانمردی هایشان» نیز جایگاهی درخور در احزاب سیاسی و بویژە در سطح رهبری نداشتند. معدود زنانی هم کە در سطح کمیتە مرکزی یا دفتر سیاسی احزاب چپ بودند دارای نسبت های همسری با اعضای مرد کادر رهبری این احزاب بودند به طوری کە گاه بە کنایە، «حق رأی دوم مردان شان» خواندە می شدند.
در اواخر دهە هفتاد و اوایل دهەی هشتاد شمسی با ظهور جنبش فمینیستی زنان ایران و نیز طلیعەی جنبش فمینیستی زنان کورد در داخل کشور، موضوع فمینیسم و نیز فمینیسم کوردی رفتە، رفتە وارد مقولات فرهنگی، اجتماعی و سیاسی کورد شد. ابتدا برخورد زنان احزاب، بویژە احزاب چپ نسبت بە فعالیت زنان فمینیست در داخل بسیار بدبینانە و حتی با اتهام و برچسب همراه بود. اما با افزایش امکان تبادل نظر (بە یمن گسترش تدریجی اینترنت) فضای بدبینی و اتهام، اندک، اندک ملایم شد، اگرچە در مواردی هنوز کاملا برطرف نشدە است. ابتدا تحرکات و نداهای فمینیستی داخل با مارک ضدیت با آرمان های چپ و سوسیالیزم، تلاش برای تفرقه و جدایی میان صفوف طبقەی کارگر، تلاش برای انشقاق زنان از جنبش ناسیونالیستی کورد و غیرە برچسب زدە می شد. فمینیست های نوظهور کورد روزهای تلخ و سختی را پشت سر نهادند تا اثبات کنند کە جنبش احقاق حقوق زنان کورد در ضدیت با جنبش ملی کورد نیست بلکە احقاق حقوق جنسیتی همگام و موازی با تلاش برای احقاق حقوق کوردهاست. اگرچە فمینیست های کورد عامل تأسیس اتحادیەهای زنان در احزاب کوردی نیستند اما بدون شک در تشویق آنان بە گرایش بە فمینیسم و بازنگری در وضعیت خود به عنوان یک زن در عرصەی سیاسی نقش مهمی ایفا کردەاند. رفتە، رفتە کار برخی از شاخەهای احزاب چپ کورد بدانجا کشید کە با دیدن تحرکات فمینیستی زنان و وجود لرزان اما مستمر یک جنبش زنانەی فمینیستی یا نسبتاَ فمینیستی در داخل ایران، در صدد مصادرە بە مطلوب آن برآمدند کە خود داستان جداگانەای دارد. همان جنبش یا نیمچە جنبش نوظهور فمینیستی داخل نیز از سرکوب بە سلامت نرست و بازداشت و خروج از کشور برخی فعالان آن، وقفە و ضربەای بر پیکر جنبش نواخت. خوشبختانە هستەهایی از زنان فعال هنوز هم در حال فعالیت های مدنی در برخی شهرستان های کوردستان هستند. افزایش آگاهی فمینیستی در میان برخی زنان پیشمرگ ساکن در اردوگاه های حزبی و نیز برخی زنان پیشمرگ سابق کە اکنون در اروپا زندگی می کنند منجر بە چاپ نشریاتی با رنگ و بوی بیشتر زنانە، حاوی مقالاتی بە قلم زنان و تشکیل کنفرانس هایی با موضوعات مرتبط با زنان در خارج از کشور شدە است. البتە باید اذعان کرد کە این کنفرانس های خارج کشوری تاکنون تأثیر عملی در بهبود وضعیت زنان داخل نداشتە است.
زنان پیشمرگە/ زنان گریلا
با ظهور حزب کارگران کوردستان «پ. کا. کا» در ترکیە و تبدیل شدن آن بە یک نیروی جدی در معادلات سیاسی کوردی نە تنها در ترکیە بلکە در سوریە، ایران و عراق، و تأسیس احزاب اقماری «پ کا کا» برای سایر بخش های کوردستان، مفاهیم دیگری وارد ادبیات سیاسی-حماسی کورد شد. امروزە مفاهیمی چون باکوور/شمال، باشوور/جنوب، رۆژهەڵات/شرق و رۆئاوا/غرب کوردستان کە برای بخش هایی از کوردستان کە بە ترتیب در ترکیە، عراق، ایران و سوریە قرار دارند تقریبا در میان همەی کوردها، رسمی و فراگیر شدە است. این روزها واژەی کوردی «رۆژئاوا» گاه از رسانەهای غربی هم در اطلاق بە کوردستان واقع در سوریە، شنیدە می شود. واژەی «گریلا» کە به جای پیشمرگە مورد استفادە قرار می گیرد نیز از جملەی واژەهای وارداتی «پ. کا. کا» است. در واقع «پ. کا. کا» نیروهای مسلح خود را «گریلا» خواندە و آنها را تحت آموزش های نظری بر مبنای کتاب های «عبداللە اوجالان» و آموزش های نظامی سخت و حرفەای قرار می دهد، به طوری کە یک دختر گریلا بە آسانی و بدون هیچ تفاوتی با مردان از لحاظ قوای جسمانی، جسورانە با نیروهای نظامی کشورها و حتی با نیروهای خشن داعش می جنگد. در این میان، «پ. کا. کا» از همەی بخش های کوردستان جذب نیرو کردە و نیروهای نظامی اش را صرف نظر از کشور زادگاه، بە هر کشوری کە کوردها در آن در حال جنگند می فرستد. نیروهای مسلح «پ کاکا» حق عشق و ازدواج ندارند، آنها وجود خود را کاملا صرف مبارزە کردە و تمامی نیازهای انسانی، عاطفی و همه ی علایق خود را، با عشق بە رهبر (عبدالله اوجالان) و ایدئولوژی و اهداف مبارزاتی شان پُر می کنند. البته ممنوعیت عشق و ازدواج در میان آنان بارها مورد نقد قرار گرفتە است اما توجیه آنان این است کە یک جنگجو برای خدمت بە آرمان خود بە کوهستان می آید. جنگجویی کە خود را وقف آرمانش کردە نباید بە نیازهای عاطفی، سکس و مسائل جانبی، حتی به خانوادە و فرزند بیاندیشد و این عین آزادی است! البتە نباید از نظر دور داشت کە هواداران راویتگر این توجیه، لزوماَ خودشان در چنان شرایط دشواری زندگی نمی کنند!
لازم بە اشارە است کە نیروی کورد مسلح کوردستان سوریە را هم عمدتاَ احزاب وابستە یا طرفدار «پ. کا.کا» ادارە می کنند، به همین سبب، زنان جنگندەی کورد سوریەای در ویدیوها در واقع «گریلا» هستند نە پیشمرگە. همچنین زنان بسیاری در کوردستان ترکیە و کوردستان سوریە بە مقامات حزبی و یا شهرداری و یا نمایندگی پارلمان رسیدەاند کە اگرچە از هواداران و وفاداران «پ. کا. کا» هستند اما لزوماَ گریلا نیستند و حزب «پ. کا. کا» فرصت ارتقای آنان را فراهم آوردە است.
و اما واژەی «پیشمرگە» هنوز در میان دیگر احزاب مسلح کورد به کار می رود. در روزهای اخیر هم کە شاهد جنگ کوردها و داعش هستیم واژەی پیشمرگە ورد زبان رسانەهای دنیا شدە و واژەای شناختەشدە و جهانی برای یک جنگاور کورد است. پیشمرگەها بر خلاف گریلاها، از حق عشق و ازدواج و خانوادەداری و فرزندداری بهرەمندند. در واقع در اردوگاه های امروزەی احزاب مسلح کورد نسل جوانی از فرزندان پیشمرگان دهەهای پنجاه شمسی وجود دارد کە همراه والدین خود مشغول بە کار حزبی- سیاسی بودە و بە احزاب وفادار ماندەاند. در کنار آنان البتە نسل جوانی از پیشمرگەهای جدید نیز وجود دارند اما قدرت و مقامات حزبی هنوز عمدتاَ در انحصار پیرمردان ریش سفید کردە در احزاب است کە به هیچ عنوان تمایلی بە کنارەگیری و جاباز کردن برای نسل جوان (به خصوص برای زنان) ندارند. گفتە می شود بعد از توافق غیر رسمی کە میان احزاب کورد عراق و ایران صورت گرفتە است، احزاب کورد ایران عملا حق فعالیت مسلحانە ندارند. وضعیت آنان بە نحوی است کە نە امکان فعالیت چندانی در اردوگاه و نە جایی برای فعالیت سیاسی در وطن دارند. این مسئلە سبب نارضایتی هایی در میان قشر جوان شدە است کە هدف شان از پیوستن بە احزاب، یک فعالیت عملی و مفید بودە است نە انفعال و انتظار.
پیشمرگەهای احزاب کوردستان عراق نیز بعد از تشکیل حکومت فدرال حریم کوردستان، در آرامش و فضای غیر جنگی قرار گرفتە و تا قبل از جنگ اخیر داعش عمدتاَ بە عنوان نیروهای نظامی حزبی- حکومتی مورد استفادە قرار می گرفتند. در واقع آنها قبل از جنگ داعش عملا از کسوت نیروی آزادیبخش خارج شدە بودند. در میان این نیروهای پیشمرگ، زنان پیشمرگ نیز وجود دارند اما در عمل برای جنگ مورد استفادە قرار نمی گیرند. آنهایی کە اکنون با داعش در حال جنگند مردان پیشمرگ، و زنان و مردان «گریلا» هستند. در مورد حضور زنان پیشمرگ تاکنون بە فیلم ها و ویدیوهای تبلیغاتی اکتفا شدە اما تا اما تا لحظەی نگارش این مقالە (چهارده شهریور ماه ۱۳۹۳) خبری از حضور زنان پیشمرگ در جنگ با داعش منتشر نشدە است.
تقدیس مبارزەی مسلحانە در میان کوردها
سابقەی تأسیس برخی از احزاب کوردی همچون حزب دمکرات کوردستان بە بیش از شصت سال پیش باز می گردد، یعنی بە زمانی کە جهان درگیر انقلاب ها و مبارزات مسلحانە بود و آراء کسانی چون رژی دبره ها، چگواراها و... مورد تحسین و تمجید قرار می گرفت. جبر شرایط آن زمان و نیز انعطاف ناپذیری حکومت ها در مقابل احقاق حقوق کوردها بە نبرد مسلحانە مشروعیت بیشتری می بخشید. از آنجا کە برخورد حکومت ها هموارە توأم با سرکوب، اعدام، زندان و شکنجە بود، رفتە رفتە اسلحە در دست یک کورد بە نماد مقدسی از آزادگی، رهایی، دفاع و حمایت مبدل شد. پیشمرگ نمادی مقدس از یک انسان از جان گذشتە شد کە آسایش خود را فدای تلاشی مخاطره آمیز برای رسیدن مردمش بە حقوق سیاسی و مدنی شان کردە بود. پیشمرگە نماد قهرمانی حامی مردم مظلوم در برابر حکومت ظالم بود. او حتی اگر در شهرها حضور نداشت اما تنها افروختن آتشی بر کوه مشرف بە شهر، یا خبر حملەاش بە نیروهای حکومتی کافی بود کە برقی در چشمان مردم بدرخشاند و حس مطلوبی از داشتن یک حامی در مقابل نیروهای خشن، عدالت ستیز و زورگوی حکومتی بە آنان ببخشد. اسلحە و پیشمرگ تا بدانجا تقدس یافتند کە امروزە حتی نقد اشتباهات سیاسی احزاب و ندانم کاریهای رهبران آنان را با مشکل مواجە می سازد.
اگرچە امروز با توجە بە شرایط انفعالی احزاب کورد در اردوگاه های کوردستان عراق، عملا واژەی پیشمرگە بە معنای دیروزی خود وجود ندارد و سران سیاسی برخی احزاب در مصاحبەها و گفتگوها علناَ پیشمرگان را بادیگاردهای شخصی خود و اعضای رهبری حزب شان، می خوانند اما تقدس پیشمرگە همچنان در اذهان، باقی مانده است. این تقدس تا بدانجا کارگر است کە حتی برخی ها با هر سابقەای بە محض گرویدن بە صف احزاب و در دست گرفتن یک اسلحە، در واقع خود را مبرا از اشتباهات گذشتە و مصون از هرگونه انتقاد می دانند.
امروزە با گسترش شبکەهای اجتماعی اینترنتی، تلویزیون های حزبی و گروهی و وسایل ارتباطی از جملە موبایل های دوربین دار با پدیدە و رخسار جدیدی از پیشمرگە مواجهیم کە صد و هشتاد درجە با تصور قبلی از پیشمرگ متفاوت است. امروز به جای پیشمرگان از جان گذشتە تصاویری دیدە می شود از مردان اصلاح کردە و تمیز و مرتب با سلاحی بر دوش و زنان آرایش کردە با ابروهای شمشیری غیر طبیعی، سایەهای رنگی پشت چشم، ریمل، روژ لب و شینیون های مرتب کە به جای لباس مهمانی، رخت مردانەی پیشمرگ را بە تن دارند و با سلاح های مقدس در حال تمرین نظامی عکس می گیرند! صد البتە این ها هیچ کدام در میدان واقعی جنگ نیستند و این عکس ها تبلیغاتی است. تبلیغاتی با استفادە از رخسار زیبای دختران جوان آرایش کردە کە تناقض و استفادەی ابزاری از آن با انتقاد معدودی فمینیست ها و غیر فمینیست های کورد مواجە شدە است. درست است کە باید این را هم در نظر داشت کە این عکس های تبلیغاتی از "زندگی" هر چند راکد و گاه بسیار کسل کنندە در کمپ ها، گرفتە می شود نە از "جنگ"، اما استفادەی ابزاری از جوانان و زنان برای تبلیغ آرمان هایی کە اکنون در عمل اجرا نمی شوند نوعی خدشە دار کردن محتوای آن آرمان ها است. بدون شک چنین استفادەی ابزاری، لطمەهای شدیدی بر جایگاه و مفهوم پیشمرگە وارد می سازد کە به هیچ عنوان با جنبەی دلسوزی و اصلاحی نقد منتقدان قابل مقایسە نیست اما متأسفانە پنهان شوندگان پشت ماسک های تبلیغاتی، نقد بر نمی تابند!
از طرفی باید اذعان داشت کە در شرایط کنونی خاورمیانە این عکس های تبلیغاتی از زنان پیشمرگەی زیبا و آرایش کردە در تضاد چشم نواز و دلنشینی با عکس های داعشیان افراطی با پوشش های سیاه کە فقط چشمان آنها پیداست قرار می گیرد. این تضاد تصویری، به نحوی بیانگر مخالفت و رد الگوی زن اسلامی داعش در منطقەای است کە زنان را بە بردگان جنسی مردان جنگجوی اسلامی تقلیل دادە است. اما این کاربرد فقط تصویری و تبلیغاتی است نە عملی.
فمینیسم کوردی
فمینیسم کوردی در ایران مفهومی است که از بطن شرایط و مناسبات نوین اجتماعی فراروییده و البته نیازمند پردازش جدی است. بروز و ظهور «عملی» فمینیسم کوردی نخستین بار توسط فعالان کورد حقوق زنان از درون جامعەی شهری کوردستان در دهەی هشتاد شمسی سر برآورد. به دلیل ممنوعیت تأسیس و فعالیت احزاب سیاسی در کوردستان، جامعەی شهری و روستایی کوردستان اگرچە بە ظاهر غیر سیاسی می نماید اما در عمل جامعەای آکندە از التهاب سیاسی است. مردم کورد از بدیهی ترین حقوق سیاسی و مدنی خود بی بهرەاند و این بی بهرگی هموارە بە نارضایتی ها دامن زدە است. با وجود سرکوب شدید نارضایتی ها و سکوت ظاهری، سیاست در جامعەی کوردستان همچون آتش زیر خاکستر دائما حضوری خاموش نشدنی دارد. در واقع تار سیاست در میان ملت های محروم از حقوق بە پود همەی جنبەهای دیگر زندگی گرهی ناگسستنی خوردە است. دقیقاَ بە همین دلیل فمینیسم کوردی نتوانست و نمی تواند خود را از سیاست مبرا کند یا نسبت بە مشکلات سیاسی کورد بی تفاوت باشد و خود را تنها در تلاش برای برابری جنسیتی فارغ از ملیت و قومیت، خلاصە کند. سیاست حتی عامل تشدید خشونت در منطقە و بویژە تشدید خشونت علیه زنان است. دیدە شدە کە مردانی کە از دست تبعیض های سیاسی و اجتماعی بە ستوه آمدەاند نارضایتی خود را به صورت تشدید خشونت علیە زنان به طور ناخودآگاه تخلیە کردەاند. تبعیض ها و مشکلات سیاسی حتی در تشدید نگرش ناموسی بە زنان و لزوم حفظ این ناموس در مقابل زورگویان پایمال کنندەی حق نیز مؤثر بودە است.
فمینیست های کورد در ابتدا ناچار بودند در دو سوی متضاد به شدت فعالیت کنند تا نگرش ها و درک های نادرست از فمینیسم کوردی را اصلاح نمایند. آنان باید توهم توطئە را زدودە و بە فعالان و احزاب سیاسی شان می فهماندند کە فمینیسم کوردی مفهومی ساختە و پرداختەی حاکمیت برای تفرقە و ضربە زدن بە جنبش کورد نیست بلکە جنبش زنان کورد برای احقاق برابری جنسیتی، همراه و موازی جنبش ملی کورد است و هیچ کدام بر دیگری اولویت نداشتە و نمی توان یکی را معطل بە ثمر رسیدن دیگری کرد. در واقع فمینیست های کورد سرانجام موفق شدند کە این ایدە را جا انداختە و همەگیر کنند کە چنانچە هرکدام از کشورهای واجد بخشی از کوردستان، حقوق کامل زن و برابری جنسیتی زن و مرد را بە مرحلەی اجرا بگذارند اما اگر مردم کورد همچنان تحت ستم بودە و از حقوق سیاسی و مدنی خود بی بهرە باشند، زن کورد آزاد نشدە است. از سوی دیگر چنانچە مردم کوردستان بە حقوق خود در هر شکلی دست یابند اما برابری جنسیتی محقق نشود، قوانین ضد زن همچنان پابرجا باشد، و زنان همچنان تحت تبعیض و خشونت قرار داشتە باشند، زن کورد آزاد نیست.
از دیگرسو فمینیست های کورد باید با فمینیست های عمدتاَ مرکز نشین ـ و گاه دارای سؤتفاهم های پیشداورانە نسبت بە کوردستان ـ وارد بحث می شدند کە ستم جنسیتی جدای از ستم ملیتی نیست و زنان کورد تحت ستم مضاعف قرار دارند. این امر خوشبختانە تا حد زیادی پذیرفتە و در نوشتەهای برخی فعالان جنبش زنان ایران هم بە آن اذعان شد.
از آنجا کە فمینیست های ایران هم با وجود اعلام غیرسیاسی بودن فعالیت های شان، عملا درگیر سیاست و جنبەهای اثرگذار آن بر جنبش فمینیستی ایران هستند گاه نوشتەها و موضع گیری هایشان، دوگانەای از نگاه متملکانەی مردسالارانەی ایرانی بە سیاست را بویژە در مورد کوردها، در کنار ایدەهای فمینیستی دارد. هنوز هم مشاهده می شود کە زنان فمینیستی کە خود از حس تملک و برتری جویی های مردسالارانە گله مند هستند اما وقتی بە زنان کورد می رسند همان دیدگاه های مردسالارانه را در قالب نصایح مثلا دلسوزانە القا می کنند. این القاء را به خصوص در نوشتەهای خانم فهیمە تفسیری و گاه برخی دیگر از نویسندگان زن می توان به وضوح دید. آیا به راستی همەی دغدغەهای فمینیستی و برابری طلبانەی این دوستان، معطل نگرانی از جدایی احتمالی کوردها از عراق و تأثیر آن بر کوردهای ساکن ایران در آیندەای مبهم است؟ آیا درست است کە در تفسیر فمینیستی، جنگ تحمیل شدەی داعش بە کوردها کە با مکر سیاسی حکومت های همسایە بە کوردستان کشیدە شدە است، همچون یک مرد سیاسی پان وطنی کە تمام فکر و ذکرش مالکیت بر خاکی است کە گاه سالهاست از آن دور شدە، نگران توهّم تجزیە بود و همە چیز را بە نحوی بە این نگرانی احتمالی پیوند زد؟ آیا چنین برخوردهایی سطل آب یخی بر سال ها تلاش فمینیست های کورد و فارس در ایجاد درک متقابل و همدلی برای احقاق حقوق زنان، نمی ریزد؟
و اما فمینیست های مسلح
درست است کە فمینیسم کوردی در سال های اخیر در جامعەی شهری غیر جنگی و غیر اردوگاهی حزبی/سیاسی از داخل کوردستان سر برآورد اما با تلاش بی وقفەی فعالان آن، محدود بە مرزهای داخلی نماند و بە اردوگاه های حزبی هم سرک کشید. درست است کە اکنون همەی زنان مسلح، فمینیست نیستند اما در میان آنان تعدادی فمینیست سابقاَ مسلح یا مسلح ولی اثرگذار وجود دارد کە اتفاقا بعضاَ بسیار شجاعانە بنیادهای مردسالار حزبی شان را بە نقد کشیدەاند. برخی از آنان همچون کوێستان فتوحی، پیشمرگە، عضو کمیتەی مرکزی حزب دمکرات کوردستان، مسئول کمیتەی انتشارات حزب، وبلاگ نویس، فمینیست و منتقد هستند. زنانی کە با قلم کوردی خود حضوری غیر قابل انکار در عرصەی فمینیسم کوردی و سیاست کوردی دارند (۵). فمینیسم کوردی هرگز و به هیچ بهانەای نمی تواند وجود چنین زنانی را انکار کردە و نادیدە انگارد. واقعیت این است کە مبارزە و نمادهای مبارزە چنان در فرهنگ کورد ریشە دواندە است کە حتی نام های کوردی دختران و پسران از آن نشات می گیرد. بە عنوان مثال اسامی کوێستان، خەبات و شۆرش کە بە معنای کوهستان (مامن پیشمرگان)، انقلاب، و شورش هستند، اسامی فراگیری در میان اهالی کوردستان است. حال چگونە امکان دارد کە فمینیسم کوردی در بستر چنان جامعەای شکل گیرد اما با نام دوری از خشونت و سیاست و اسلحە از آنچە کە در جامعەاش ریشە دواندە تبری جوید؟ فمینیسم کوردی می تواند و باید ریشەهای خشونت، موانع ارتقا و تبعیض علیه زنان را در همەی ابعاد آن بە نقد بکشد و در این مسیر جهت شناخت و نقد خشونت های ایدئولوژیک، سیاسی و حزبی بە زنان سیاسی-فمینیست کورد کە خود دستی بر آتش دارند صددرصد نیازمند است. فمینیسم کوردی می تواند و باید قادر باشد چرایی و چگونگی سیاسی شدن و مسلح شدن زنان را دریابد و از توان و تجربەهای آنان برای بهبود و ارتقای جایگاه زنان کورد در سیاست بهرە جوید. حتی فمینیسم کوردی باید در صدد یافتن امکان ها و ظرفیت هایی باشد که به همگان نشان دهد برای سیاسی شدن، راه های بسیاری وجود دارد و حتماَ نباید بە اسلحە و خشونت، پناه برد. در واقع اینجاست کە فمینیسم کوردی باید تلاش کند تا راز آن اسلحەی مقدس را یافتە و در تعریف خشونت، مرز باریک و ظریفی را کە در میان «جنگ افروزی و دفاع از خود» قرار دارد با هوشیاری دریافتە و بازتعریف کند. از سویی فمینیسم کوردی مسئولیت دارد کە زنان را بە این درک و نگرش برساند کە رهایی و ارتقای وضعیت آنان «با تکیە بر توان خود آن ها» ممکن است و نە دنبالە روی محض از مردان سیاسی و سازمان های سیاسی مردسالار مدعی احقاق حقوق زنان کە در عمل از شعارهای زیبای شان فرسنگ ها به دورند.
در این جا لازم است بە نکتەی متمایزی در مورد گریلاهای زن اشارە شود. دختران گریلا را نمی توان فمینیست نامید اما آنان، زنانی توانمند، شجاع و وارستە ولی پیرو بی چون و چرای شخص رهبر (عبدالله اوجالان) و ایدئولوژی او هستند. البتە اگر فمینیست را در معنای کلی بە هر انسانی کە برای احقاق برابری و یکسانی حقوق زن و مرد می جنگد اطلاق کنیم، گریلاها هم فمینیست محسوب می شوند اما به نظر می رسد علاقەای بە خواندە شدن تحت چنین عنوانی ندارند. به هرحال چندی پیش پیامی از آپو (لقب اوجالان) منتشر شد کە پیروانش را بە پرورش و توسعەی مفاهیم «ژنۆلۆژی» بە معنای «زن شناسی» یا احتمالا همان «مطالعات زنان» دعوت کردە بود. در همین رابطە کنفرانسی هم در اروپا برگزار کردند. امید آن می رود کە چنانچە گریلاهای زن با جدیت بە مقولەی مطالعات زنان بپردازند گنجینەی گرانقدری از تجربیات آنان بە کتابخانەی فمینیستی و بویژە فمینیسم کوردی اضافە شود، چراکە بە نظر من مجموعەی تجربیات زنان پیشمرگ و زنان گریلا بە رمزگشایی از راز آن اسلحەی مقدس در میان زنان کورد کمک خواهد کرد و مباحثی همچون فمینیسم و جنگ، فمنیسم و نقش زنان در ایجاد صلح پایدار، فمنیسم ملل بدون دولت و درحال مبارزە برای کسب حقوق را پروردە و پختەتر خواهد کرد.
نقش زنان مسلح کورد در دفاع از مردم شنگال و کوبانی
زنان مسلحی کە در شنگال و کوبانی واقعا می جنگند و ویدیوهای آنها صرفاَ تبلیغاتی نیست، زنان «گریلا» هستند. دختر مسلحی کە با لبخند بە خبرنگار خارجی می گوید کە از داعش نمی ترسد و این داعش است کە باید از او بترسد همان گریلای جسور اما ظاهرا غیر فمینیست است. البتە «فمینیست صلح مبنا» نیز در میانەی میدان جنگ کاری از پیش نخواهد برد و مطمئنا حتی خشونت پرهیزترین زن در آن میدان یا باید از خود و دیگران دفاع کند و بە کمک مردمش بشتابد، یا قربانی جنگ باشد و یا فرار کند.
در شرایطی کە با مکر سیاسی کشورهای همسایە، پیکان جنگ داعش کوردستان را نشانە گرفتە است تا مردم کورد سپر بلا شوند، رسانەهای دنیا با تصویری غیر از تصویر غالب زن خاور میانەای در اذهان غربی ها مواجە شدند. دوربین ها خواستە یا ناخواستە بە شکار تصاویر زنانی پرداختند کە سراپا محجبە و سیاهپوش نیستند، نگاهی مملو از مظلومیت قربانی منفعل جنگ مردسالار را ندارند و ترسان و هراسان تسلیم شرایط موجود نشدەاند. آنها همراه مردان اسلحە به دست گرفتە و با داعش می جنگند و از مردم شان محافظت می کنند. قیافەهای شان گرد و خاکی و آفتاب سوختە است. موهای شان در همریختە است. تشنە و خشک لب اند اما شجاعت در نگاه شان موج می زند. بدون شک همەی زنان آن منطقە در حال جنگ نیستند اما همین تعداد زنان جنگندە توجە دوربین ها را کاملا به خود معطوف می دارند. خبرنگاران غربی با ستایش از این زنان یاد می کنند و البتە از بردن نام گریلا و حزب شان به دلیل همسویی سیاسی ترکیە و غرب، پرهیز کردە و کل آنها را پیشمرگە می خوانند.
در میان مردم کورد ویدیوهای واقعی و حتی تبلیغاتی با شوری حماسی در فضای مجازی می چرخد و باز هم اسلحە تقدیس و ستایش می شود. درست است کە اسلحە نماد خشونت است اما در اینجا همە یک دل و یک زبان جنبەی تدافعی آن را در مقابل توحش و خشونت غیر قابل وصف داعش می بینند. آنان کە دستی بر آتش داشتە و یا تجربەهای دردناک مشابهی از تحمیل جنگ و لزوم دفاع دارند به خوبی معنا و ضرورت دفاع را متوجه شده اند و درکی واقع بینانه از وضعیت زنانی دارند کە نمی خواهند تصویر کلیشەای یک قربانی منفعل باشند. در حقیقت در میان شعلەی برافروختەی جنگ یا باید کشتە یا اسیر شد یا تا جایی کە ممکن است دفاع کرد. هیچ زنی در بحبوحەی حملەی داعش نمی تواند با دستە کلی سفید و موعظەهای خشونت پرهیز، جنگجوی داعشی را از تجاوز و کشتار منع کند. باید جنگ دیدە باشی تا عمق فاجعە را درک کنی. کسانی کە بدون توجه بە تمام زشتی ها و غیرممکن های ایام جنگ و شاید بدون هیچ تجربەی واقعی و ملموس از جنگ از خانەهای امن خود قلم برداشتە و بە تقبیح و رد تقدیس زنان کورد مسلح می پردازند و نگران گسترش خشونت در میان زنان هستند اگر چە در مخالفت با تقدس و تقدس گرایی کاملا محق اند اما چشم بر حقیقت مهار خشونت افسار گسیختەی داعش توسط این زنان می بندند. این چشم پوشی بە جایی می رسد کە با وجود پخش خبر اجرای قوانین شرعی ایام جنگ در بە اسارت گرفتن و بە عنوان کنیز فروختن زنان کورد ایزدی توسط داعش عکس العمل چندانی دیدە نمی شود! آیا تقدس یافتن زنان مسلح کورد شوک آورتر و نگران کنندەتر است یا احیای نظام بردەداری و فروش زنان در قرن بیست و یکم؟

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر